هوش مصنوعی در روان‌شناسی: مانع یا مکمل؟

روان‌شناسی شناختی از علوم دانشی‌هایی است که در شناخت انسان بسیار نقش دارد و اصطلاح جدیدی است که در دهه‌های اخیر توسعه چشمگیری داشته است. نکته حائز اهمیت این است که این رشته را به‌عنوان یک خوزه میان‌رشته‌ای تعریف کرده‌اند. علم مذکور علم مرکب از علوم اعصاب، روان‌شناسی، زبان‌شناسی، هوش مصنوعی و فلسفه ذهن است و تأثیر زیادی بر روان‌شناسی گذاشته است.

روان‌شناسی شناختی توانسته بر ذهن انسان نفوذ کند و اطلاعات غنی را در مورد علل رفتار انسان به دست آورد و کارکرد آن که دریافت اطلاعات از محیط بیرونی و پردازش همان اطلاعات در درون است را معرفی کرده است. به عبارتی این حوزه از روان‌شناسی تفکر آدمی را در بر می‌گیرد و این‌گونه فرایندهای ذهنی را بررسی می‌کند. مهم‌ترین سؤالی که روان‌شناسی شناختی مطرح می‌کند این است که: آنچه ما ذهن می‌نامیم چیست و چگونه کار می‌کند؟ پاسخ به این سؤال به ما کمک می‌کند تا بفهمیم که انسان‌ها چگونه تفکر می‌کند، صحبت می‌کنند، خاطره می‌سازند و آن را به یاد می‌سپارند؟

روان‌شناسی به‌عنوان شاخه‌ای از علوم‌شناختی، یکی از حوزه‌هایی است که هوش مصنوعی اخیراً بر آن تمرکز کرده است و به تجزیه‌وتحلیل عملکرد ذهن می‌پردازد. به‌طورکلی دنیای دیجیتال امروزی، باتوجه‌به گسترش فناوری و کاربرد آن در روان‌شناسی، ناظر تحول بزرگی در این حوزه خواهیم بود. روان‌شناسی امروز، تجربی است و تکنولوژی‌های مخصوص سامانه‌های شبیه‌ساز، ابزارهای مفید و مؤثری را در اختیار پژوهشگران قرار داده‌اند و در این میان اینترنت هم کمک بزرگی برای این امر محسوب می‌شود.

هوش مصنوعی از جمله علومی است که از دل روان‌شناسی شناختی خارج شده است. اگر بخواهیم یک سامانه هوش مصنوعی ایجاد کنیم تقابل چنین سامانه‌ای با افراد یک مسئله اصلی است. در همین راستا، ابتدا ما باید مفهوم روان‌شناسی شناختی را متوجه شویم و سپس ابزارهایی داشته باشیم که بتوانیم سامانه هوش مصنوعی را باهوش آدمی برابرسازی کنیم.

هوش مصنوعی اولین‌بار توسط دن کورتس در سال ۱۹۶۳ ارائه گردید. او ۲ شرط برای سیستم‌های مصنوعی داشت ۱- هر تصمیم باید به‌صورت خودکار گرفته شود ۲-سیستم ها توانایی تصمیم‌گیری بر اساس اطلاعات جدید، ناقص و انتزاعی دارند. هوش مصنوعی سیستمی است که رفتارهای مشابه رفتارهای انسان را مانند درک شرایط پیچیده، شبیه‌سازی فرایند تفکر، یادگیری و شیوه حل مسئله شبیه‌سازی می‌کند. از مهم‌ترین اهداف هوش مصنوعی به‌کاربستن ابعاد هوش انسان در کامپیوتر است. از طرف دیگر از کامپیوتر به طور گسترده برای درک پدیده‌های شناختی استفاده می‌شود.

به علت پیشرفت‌هایی در زمینه هوش مصنوعی و ایجاد سامانه هوشمند می‌توان بین شناخت طبیعی و شناخت مصنوعی رابطه برقرار کردند. گاردنر از جمله کسانی است که آزمون هوش‌های چندگانه را مطرح کرد و دراین‌رابطه می‌گفت: مجموعه مداخلات شناخت طبیعی و شناخت مصنوعی در آینده جالب است و آن را مداخلات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری نامید. بعضی از دانشمندان پیش‌بینی می‌کنند که با کمک هوش مصنوعی می‌توانند رایانه‌هایی بسازند که اندیشه‌ها را درک و معنای آن را پردازش کنند همچنین رایانه‌های که بتواند به معنای واقعی کلمه با بشر صحبت کند، همدلی و درک متقابل داشته باشد.

در زمینه سلامت روان، هوش مصنوعی نیز می‌تواند تأثیرات مثبت و منفی داشته باشد. طبق نظر تعدادی از پژوهشگران و متخصصان سلامت روان، هوش مصنوعی می‌تواند به‌عنوان یک ابزار مفید برای تشخیص و درمان بیماری‌های روانی مانند افسردگی و اضطراب استفاده شود. باتوجه‌به این که هوش مصنوعی یک فناوری نوظهور است، تأثیرات آن بر ما هنوز واضح و روشن نشده است. بااین‌حال، باتوجه‌به قدرت هوش مصنوعی برای افزایش کیفیت زندگی ما، اهمیت بررسی و مدیریت تأثیرات روان‌شناختی آن بر روی انسان‌ها بیشتر شده است.

ابراز احساسات، بخشی از شخصیت آدم است که به سبب آن ماهیت وجودی انسان معنا می‌گیرد. اکثر انسان‌ها به جز افراد مبتلا به اوتیسم می‌توانند احساسات خود را به‌صورت کلامی و غیرکلامی بروز دهند و نگاه‌کردن به یکدیگر نشانه‌های احساسات را پیدا می‌کنند و در برابر آن واکنش نشان می‌دهند؛ بنابراین می‌توان گفت که احساس یک نکته کلیدی در درک مصنوعی است و باید چگونگی شبیه‌سازی احساسات را در درک هوش مصنوعی را باظرافت و دقت بالایی بررسی کرد.

احساسات قسمت بزرگی از فرایند تصمیم‌گیری انسان است. ما از طریق احساسات باشخصیت، حالات رفتار و وضعیت روحی خود و دیگران وفق پیدا می‌کنیم. می‌توان گفت انسان با چاشنی احساس و هیجان خلق شده است و در اکثر موارد با هیجانات و احساسات آنی خود تصمیم می‌گیرد و دست به اقدام می‌زند. بااین‌وجود برای شبیه‌سازی احساسات توسط هوش مصنوعی باید از خود بپرسیم که چه چیزی ذات این سیستم است یا هدف آن چیست. زیرا تعدادی از سیستم‌های طبیعی دنیا علتی برای خود ندارد. معضل هوش مصنوعی در بخش احساسات این است که احساس مصنوعی می‌تواند تصویر درونی خود فرد را به او بازخورد دهد و همین باعث اشتباهات ناگوار می‌شود.

هرچند هوش مصنوعی نمی‌تواند انعکاس احساس، همدلی و صداقت را که اجزای اصلی مشاوره هستند به مراجع خود انتقال دهد؛ اما نباید از مزیت‌هایی که دراین‌رابطه درون هوش مصنوعی وجود دارد غافل ماند. از مزایای هوش مصنوعی در جایگاه مشاور این است که شخص را قضاوت نمی‌کنند. احساس مصنوعی می‌تواند به انسان‌ها در راستای تصمیم‌گیری درست در شرایط بحرانی کمک کند؛ زیرا در مواقع تنش‌زا، انسان قابلیت تصمیم‌گیری درست را ندارد و نمی‌تواند با آرامش صحبت کند. از طرف دیگر این سیستم به افراد کمک می‌کند تا اطلاعات صحیح و مناسب را در حیطه‌هایی که نیاز دارد دریافت کند. هوش مصنوعی با دریافت اطلاعات اشخاص در فضای مجازی یا دسترسی به پست‌های آن‌ها می‌تواند به تحلیل داده‌ها بپردازد و افراد افسرده یا مستعد افسردگی یا خودکشی را شناسایی کند؛ لذا احساسات مصنوعی اطلاعاتی در زمینه مشاوره ارتباطات انسانی در راستای بهبود آن و تصمیم‌گیری عاری از هیجان را ارائه می‌دهد.

به‌طورکلی روان‌شناسی بر سه محور اصلی شناخت، عاطفه و رفتار متمرکز است. در نقطه مقابل در ارتباط باهوش مصنوعی ضعیف، ماشین‌ها فکر نمی‌کنند. اگرچه اطلاعات را پردازش می‌کنند. اما احساس نمی‌کنند. اگرچه می‌توانند احساسات را شناسایی کنند. رفتاری مشابه با انسان‌ها را به‌عنوان برون‌داد از خود نشان دهند، اما قابل‌مقایسه با رفتار انسان نیست. از جمله مشکلات دیگر هوش مصنوعی در بخش ارتباط انسان در مقایسه با کامپیوتر بحث تکلم است و مشکل بزرگ در این حیطه فقدان حس انسانی در تکلم مصنوعی است. زیرا این نوع تکلم باتوجه‌به تکنولوژی فعلی، یکنواخت و کسالت‌آور است و با مخاطب و تغییر محتوا عوض نمی‌شود.

هوش مصنوعی ازآنجاکه توانایی پردازش زبان انسان را دارد و قادر به برقراری ارتباط با ماست، کاربردهای مهمی در سنجش سخنان بیمار، ضبط جلسات درمانی و… دارد. هوش مصنوعی با تحلیل داده‌های گفتاری و نوشتاری بیمار در حوزه تشخیص و پیش‌بینی در روان‌شناسی مؤثر است. همچنین توان تشخیص ابتلای افراد به افسردگی و سایر بیماری‌های روانی را دارد. هوش مصنوعی به کمک اطلاعات مطرح شده در فضای مجازی تشخیص می‌دهد که چه افرادی در معرض خطر ابتلا به بیماری‌های روانی قرار دارند و از این طریق نیز به روان‌شناسان کمک می‌کند.

خارج از هر بحثتی به‌طورجدی باید بگوییم که تعامل نزدیک دو رشته مشاوره و هوش مصنوعی با یکدیگر فوق‌العاده است. ادغام مباحث روان‌شناختی باهوش مصنوعی به طور بالقوه می‌تواند تحول بزرگ عصر ما باشد، گرچه ترس‌هایی در مورد رشد سیستم‌های شناختی و هوش مصنوعی وجود دارد؛ اما در حال حاضر تردیدهای زیادی در مورد هوش مصنوعی وجود دارد که توسط مردم و پژوهشگران حوزه روان‌شناسی و تکنولوژی مطرح شده است و محققان علوم‌شناختی باید برای آنها پاسخی پیدا کنند. اما هنوز مسیر طولانی برای هوش مصنوعی در پیش تا بتواند با انسان تعاملی بر پایه احساسات برقرار کند.

باتوجه‌به بحث‌های بالا، می‌توان گفت که هوش مصنوعی در حوزه روان‌شناسی به‌عنوان یک پشتیبان و کمک‌کننده برای تراپیست‌ها و مشاوران روان‌شناسی می‌تواند استفاده شود، اما نمی‌تواند جایگزین آنها شود. همچنین، هوش مصنوعی دارای کاربردهای بسیاری در حوزه روان‌شناسی است که می‌تواند به بهبود سلامت روانی افراد کمک کند، از جمله تحلیل داده‌های بزرگ، پیش‌بینی و تشخیص اختلالات روانی، پشتیبانی درمانی، مشاوره روان‌شناختی آنلاین، و ارتباط با بیماران مبتلا به دمانس. در نهایت، استفاده از هوش مصنوعی در حوزه روان‌شناسی می‌تواند بهبود و کمک به توسعه روش‌های درمانی و پشتیبانی از افراد با مشکلات روانی را به همراه داشته باشد.

منابع

Fiske, A., Henningsen, P., & Buyx, A. (2019). Your robot therapist will see you now: ethical implications of embodied artificial intelligence in psychiatry, psychology, and psychotherapy. Journal of medical Internet research, 21(5), e13216.

Gado, S., Kempen, R., Lingelbach, K., & Bipp, T. (2022). Artificial intelligence in psychology: How can we enable psychology students to accept and use artificial intelligence?. Psychology Learning & Teaching, 21(1), 37-56.

Harré, M. S. (2021). Information theory for agents in artificial intelligence, psychology, and economics. Entropy, 23(3), 310.

Taylor, J. E. T., & Taylor, G. W. (2021). Artificial cognition: How experimental psychology can help generate explainable artificial intelligence. Psychonomic Bulletin & Review, 28(2), 454-475.

Zhao, J., Wu, M., Zhou, L., Wang, X., & Jia, J. (2022). Cognitive psychology-based artificial intelligence review. Frontiers in neuroscience, 16, 1024316.

اشتری ماهیتی، م.، و کلارستاقی، م. (۱۳۹۵). هوش مصنوعی در فرایند یاددهی – یادگیری. همایش ملی فناوری در مهندسی کاربردی باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان.

پیر بابایی، م.، غره به گلو، م., و علی نام، ز. (۱۳۹۵). بررسی تأثیر عوامل فردی در مطالعه فرایندمحور دلبستگی به مکان با رویکرد روان‌شناسی شناختی (موردپژوهی: محله قره باغیها در تبریز). نشریه هنرهای زیبا: معماری و شهرسازی، ۲۱(۲)، ۵۵-۶۸.

داداش‌پور، م.، و دهقان‌پور، ا. (۱۴۰۲). بررسی تأثیر هوش مصنوعی در فرایند تعلیم‌وتربیت. کنفرانس بین‌المللی پژوهش‌های مدیریت و علوم‌انسانی در ایران.

صبر آمیز، ا.، ذاکری، م.، و حق‌شناس، ر. (۱۳۹۷). مسئله چارچوب و باز تقریر آن برای فهم زبانی هوش مصنوعی. تأملات فلسفی، ۸(۲۰)، ۲۲۳-۱۹۳.

عضدانلو، ا. (۱۳۹۵). دیدگاه‌های روان‌شناسی هوش مصنوعی. همایش ملی فناوری در مهندسی کاربردی باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان.

فلاح‌پور، م. (۱۴۰۱). تأثیر علم روان‌شناسی شناختی بر مهارت‌های ارتباطی معلم و دانش‌آموز. کنفرانس بین‌المللی پژوهش‌های مدیریت و علوم‌انسانی در ایران.

گرگان محمدی، آ.، و گنج تابش، م.(۱۴۰۱). مقاله مروری: نو قشر مغز و نقش آن در هوش مصنوعی. علوم رایانشی، – (۲۶)، ۳-۱۱.

نوایی، پ.، و رضوی، س ع. (۱۴۰۲). مرور نظام‌مند: نقش ابزار هوش مصنوعی در تشخیص اوتیسم کودکان ۱ تا ۱۳ساله. سومین کنفرانس بین‌المللی و ششمین همایش ملی مدیریت، روان‌شناسی و علوم رفتاری.